مرتد، روایتگر سرگذشت «استر شاپیرو» دختری از جامعه‌ی یهودیان حسیدی در منطقه‌ی ویلیامزبرگِ بروکلین است که به خاطر سخت‌گیری‌های مذهبی و سنت‌های خانوادگی، تصمیم به فرار از نیویورک و آغاز یک زندگی جدید در برلین می‌گیرد. همسر او «یانکی»، به همراه پسرعمویش «موشه» برای بازگرداندن او به آلمان سفر می‌کنند و با چالش‌ها و رخدادهایی خاص روبه‌رو می‌شوند. کتاب در طول خود با فلش‌بک‌های متعدد، رفته رفته حقایق بیشتری را از گذشته‌ی «استی» فاش می‌کند و سبک دشوار و غیرقابل‌باور زندگی او را در جامعه‌ی یهودیان ارتودوکسِ حسیدی به تصویر می‌کشد. سريال در نهایت داستان خود و سرانجام استی را با روندی آرام تعریف و مخاطب را از سبک عجیب زندگی مردمان حسیدی شگفت‌زده می‌کند