وقتی چهارده ساله بودم،یک سری آزمون به منظور ارزیابی مهارت های ذهنی مان از کلاس به عمل آمد.درمیان آنها یک تست تندخوانی نهفته بود.چندهفته بعد نتایج اعلام شد و من متوجه شدم که نمره متوسط 213 کلمه در دقیقه را به دست آورده ام. در ابتدا به هیجان آمدم،زیرا 213 کلمه در دقیقه زیاد به نظر می رسید!با وجود این،خوشحالی من طولی نکشید،چون معلم مان بلافاصله توضیح داد که 200 کلمه در دقیقه نسبتاً متوسط بود و سریع ترین دانش آموز کلاس نمره 314 کلمه در دقیقه را کسب کرده بود.فقط بیش از 100 کلمه در دقیقه سریع تر از نمره متوسط من.

این خبر مایوس کننده زندگی ام را متحول کرد:به محض اینکه کلاس تمام شد به سرعت به طرف معلم رفتم و از او سوال کردم که چطور می توانم سرعتم را بهبود بخشم.او جواب داد که هیچ راهی برای این کار وجود ندارد و سرعت خواندن مانند ضریب هوشی،قد و رنگ چشم هایتان اساساً تغییر ناپذیر است.

این موضوع به نظر درست نمی آمد.چرا که من یک برنامه آمادگی جسمانی شدید را شروع کرده بودم و در ظرف چندهفته متوجه تغییرات چشمگیری در هر یک از عضلات بدنم شدم.با علم به اینکه تمرین های مناسب،ایجاد چنین تغییرات جسمی را برایم ممکن ساخته بود،پس چرا نباید تمرین های مناسب مربوط به بینایی و ذهن این امکان را به من بدهند تا سرعت خواندن،درک مطلب و به خاطر سپردن آنچه را که خوانده بودم تغییر بدهم.

این سوالات من را وارد تحقیقی کرد که به سرعت مانع مقابل 400 کلمه در دقیقه را از میان برداشتم و سرانجام توانستم به راحتی به سرعت بیش از 1000 کلمه در دقیقه برسم.از طریق این تحقیقات،دریافتم که در تمام سطوح خواندن برای ذهن مثل تمرین ایروبیک است برای بدن.

با آگاهی از معجره چشم هایم و ظرفیت فوق العاده مغز،نه تنها سرعت و درک مطلب و قدرت حافظه ام را افزایش دادم:بلکه متوجه شدم که قادرم سریع تر و خلاقانه تر فکر کنم و در وقت زیادی از روزها،هفته ها و حتی ماه ها صرفه جویی کنم.

کتابی که هم اکنون در دست دارید،حاصل 40 سال تمرین و تحقیق در این زمینه است و صفحات آن حاوی رموز اساسی است که در طول این مدت آموخته ام.

امیدوارم این سفر برایتان هیجان انگیز باشد و به اندازه من از این تکنیک های ذهنی سود ببرید.